جدول جو
جدول جو

معنی تروک تا - جستجوی لغت در جدول جو

تروک تا
کنایه از: جان به لب رسیدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تاخت آوردن ناگهانی برای تاراج و کشتار مانند تاخت و تاز ترکان قدیم، تاخت و تاز، جولان
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
ده کوچکی است از دهستان تمین بخش میرجاوه شهرستان زاهدان. واقع در 45هزارگزی جنوب باختری میرجاوه و 13هزارگزی باختر راه فرعی میرجاوه به خاش. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(تِ کُ)
لفظی است هندی که ترکیبی از زنجبیل و فلفل گرد، سازند. (از الفاظالادویه ص 73)
لغت نامه دهخدا
نخ کلفت دوخت و دوز
فرهنگ گویش مازندرانی
روزی، آذوقه، وجهه و موقعیت
فرهنگ گویش مازندرانی
از کوه های سدن رستاق واقع در استرآباد
فرهنگ گویش مازندرانی
در اصطلاح از پا افتادن و خسته شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
تف انداختن، تف
دیکشنری اردو به فارسی